تحصن مقابل کانون وکلا از 29 مهر 1393 با بیانیهای از سوی نسرین ستوده آغازشد. نسرین ستوده در آن بیانیه از اینکه سالهاست دگراندیشان را از حقوق بنیادین خود نظیر کار و تحصیل محروم میکنند یاد کرده و میگوید که برای دفاع از حقوق بنیادین دگراندیشان بهپاخواهد ایستاد و در منزل نخواهد نشست و روبروی کانون وکلا را قدمگاه خویش خواهدساخت.
محمد نوریزاد نیز از این ایستادگی استقبال کرد. او که خود نیز ماههاست برای دفاع از حقوق بنیادینی دست به قدمگاهکردن خیابانهای ایران برده است.
پیمان عارف نیز که این روزها ستارهی وجود او نه آن ستارهی کاغذینیست که از دستان بیدانشان به سینهی او نشاندهشدهباشد، بلکه خود نوریست که ستارگان آسمان از آن وامگرفتهاند نیز از 30 مهر به این تحصن پیوست.
و ذره ذره جمع مستان رسیدند…
دکتر ملکی، یار هموارهی این راهها نیز آمد. و از پس او یکییکی دیگرانی نیز رسیدند.
پیمان عارف در شرح یکی از روزهای این تحصن از روز 5 آبان میگویند:
«تحصن مطالبه حقوق بنیادین
دیروز(5 آبان) به سبب مشغلهی کاری امکان همراهی با نسرین ستوده و محمد نوریزاد عزیز را نیافتم.
امروز از تقاطع عباسآباد-میرزای شیرازی به مقصد میدان آرژانتین سوار تاکسی شدم تا خود به کانون وکلاء -قدمگاه مطالبهی حقوق بنیادین- برسانم.
رادیوی ماشینش در ترویج بازیهای کودکانه قدیمی برنامه پخش میکرد و راننده مدام بر دستانش میکوبید که یادش بخیر؛ چه بازیهایی میکردیم!
چند ده متری جلوتر بانویی گفت: ‹مترو›
راننده ترمز زد و بانو پیش آمد. راننده گفت اما اینجا که مترو نداریم!
بانو گفت: اشکالی ندارد؛ همان آرژانتین!
نگاهی به من انداخت و گفت شما پیمان عارف هستید؟!
گفتم بله!
گفت درود به دکتر عارف که شما را شجاع و مبارز بارآورده و در دکترایتان نیز چونان شهروندان عادی برخوردکردید و از رانت پدرتان استفاده نکردید. ما به شما افتخار میکنیم!
گفتمش بانو مرا شرمسار محبت خود فرمودید؛ اما من نسبت خویشاوندی با دکتر عارف ندارم و ایشان گرچه حق استادی و افتخار دوستی بر گردن من نهاده و مینهند؛ اما پدر من دبیر شیمی شناخته شدهای در تبریز هستند که نشان از هیچ حکومت و شیخ و شهی نیز ندارند!
برای اطلاعات بیشتر از تاریخچهای که تاکنون بر این تحصنکنندگان گذشته است مرور کنید:
دیگر به میدان بهاران رسیده بودیم و میخواستم پیاده شوم؛ اما راننده تاکسی هر کاری میکردم کرایه نمیگرفت و میگفت ‹مبارزه ما نیز همین است که پشت شماها باشیم!›
عرض خیابان زاگرس را طی کردم؛ خانم معصومه دهقان همسر استاد ارجمندم عبدالفتاح سلطانی نزد نسرین عزیز ایستاده بود و بانویی دیگر که خود از زندانیان بهایی بود و سالیانی را در زندان سپری کرده بود بنام سوسن طبیانیان.
سلام و علیکی کردم و پلاکاردم برافراشتم.
مرد سیهچردهی امنیتی گویی که سوژه هایش تمام شده و با آمدنم سوژه جدیدی یافته باشد شروع کرد به عکس و فیلمگرفتن!
سرگرد عبوس داخل ماشین نیروی انتظامی نشسته بود و خیره و ابرو برهم کشیده ما را مینگریست.
به سوسن طبیانیان نشانش دادم که این همان سرگردی است که نوریزاد این روزها معروفش کرده است! اسمش؟ اسم ندارد. اتیکت ندارد! چرا؟ از شناخته شدنش توسط ما ابا دارد! چرا ابا دارد اگر مرد قانون است و رفتارش قانونی؟! دیگر خود باید پاسخدهد!
تبسمی نثار سرگرد عبوس کردم و احوالش پرسیدم. گفت به تو چه که حال من چطور است! پاسخش با تبسمی دیگر دادم!
دوستی از اندیمشک رنج سفر به جان خریده و آمده بود. خود ستارهداری بود که با تعهد ستارههایش کاسته شده و موفق به ثبت نام در دانشگاه آزاد گردیده بود.
گرایش چپ مذهبی داشت و از رأی دادنم به روحانی در سال 92 گلایه داشت و میگفت دیگر مطالبت را گرچه میخوانم اما لایک نمیکنم!
برایش توضیح دادم که مطلب من با عنوان ‹انتخاب در شرایط اضطرار› را بخوان و ببین که رأیدادن من به روحانی بر مبنای منطق اضطرار صورت پذیرفته و این یعنی با زبان و ادبیات خودت یعنی تاکتیک و نه استراتژی!
آرش کیخسروی عزیز دگربار آمد. با او سالها پیش در بند 209 زندان اوین چند روزی همبندبوده و از او خاطرات نیک بسیار دارم. جایی گفتم که ‹شاید تنها پان ایرانیستی است که دوستش میدارم و میتوانم دوستش داشته باشم.›
ساعت دیگر به 12 رسیده بود و زمان رفتن فرارسیده!»
پیمان عارف – 6 آبان
– شرح رضا خندان از دزدیدهشدن ششساعتهی همسرش نسرین ستوده توسط وزارت اطلاعات | بازجو: تحصن تا کی ادامه دارد؟
– گزارشی از تجمع سوم آبان در مبارزه با اسیدپاشی و تحصن مقابل کانون وکلا | بازداشت فعالین و حداقل در 30 زن در تهران
– مبارزهبا اسیدپاشی| گزارش مشروح و تصویری از تجمع تهران و اصفهان و تحصن مقابل کانون وکلا | بازداشت محمد نوریزاد
– پیمان عارف: از 30مهر مانند نسرین ستوده و محمد نوریزاد در پی حقوق بشریام یکی از افراد تحصن مقابل کانون وکلا خواهم بود
– گزارشی از اولین روز تحصن نسرین ستوده مقابل کانون وکلا | حضور جمعی از فعالین و مأمورین انتظامی + گزارش تصویری
– ادامهی یک ایستادگی | نسرین ستوده:سال هاست دگراَندیشان را از حق حیات، تحصیل و کار محروم میکنند. از 29 مهر 93 تحصن خواهم کرد
– نامه سرگشادهی پیمان عارف به دکتر حسن روحانی: بازهم آسمان دانشگاه ستارهدار است!
وبلاگ نامه به یک آزاده
——————————————————————————————————
از شما درخواست میشود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلیها و باهم بودنها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه میبایست انجام دادند…