Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for the ‘حسین رونقی ملکی’ Category

مهر 1392

سیداحمد رونقی ملکی، پدر حسین رونقی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین طی دو حکم به بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب و همچنین دادگستری تبریز احضار شد.

سید احمد رونقی ملکی و فرزندش سید حسین رونقی ملکی

سید احمد رونقی ملکی و فرزندش سید حسین رونقی ملکی

به گزارش خبرنگار کلمه، سیداحمد رونقی ملکی، طی حکمی که از سوی شعبه ۱۰۴ دادگاه عمومی دادگستری تبریز دریافت کرده باید در تاریخ سیزدهم مهرماه به دادگستری کل استان آذربایجان شرقی مراجعه کند. وی دو روز پس از دریافت این ابلاغیه نیز طی احضاریه ی دیگری از شعبه بیستم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب نیز به دادگستری آذربایجان احضار شده است.

بر اساس این ابلاغیه علت احضار شکایت علیه پدر این زندانی سیاسی عنوان شده است.

سیدحسین رونقی ملکی وبلاگ نویس منتقد و فعال حقوق بشردربند در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی این بند زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

در این رابطه لطفا مراجعه کنید به پست «گزارش ویژه/دویست و بیست ماه حبس برای امدادگری و انسان‌دوستی»

وی که از نارسایی شدید کلیه رنج می برد چندی پیش به خاطر بی توجهی مسوولان به وضعیت درمانی او دست به اعتصاب غذا(به مدت 28 روز از از 18 مرداد تا 14 شهریور) زده بود. خواسته او که در خارج از زندان و در یک بیمارستان درمانش دنبال شود تا امروز مورد توجه و اجابت مسئولان قرار نگرفته است.

این فعال حقوق بشر شهریور ماه سال گذشته در حالی که در مرخصی درمانی اول خود به سر می برد، به همراه پدر و برادرش (احمد و حسن رونقی ملکی) و۳۳ تن دیگر از امدادگران و فعالان مدنی در کمپ کمک رسانی در سرند واقع در مناطق زلزله زده آذربایجان بازداشت شدند.

پدر حسین رونقی ملکی فعال حقوق بشر در بند پیش از آن نیز طی احضاریه ای که شنبه ۱۲ مرداد به وی ابلاغ شد به معاونت امنیت دادستان تبریز احضار شده بود.

وی پیش از آن نیز ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۲۶ ﺩﯼ ۱۳۹۱ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺍﺣﻀﺎﺭ شده بود.

در این رابطه لطفا رجوع کنید به پست «حسین رونقی ملکی:پدرم را زدند و گفتند فرزندانت را نیز، نیست و نابود خواهیم کرد»

http://www.kaleme.com/1392/07/03/klm-159571/

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

مهر 1392

حسین رونقی ملکی که آخرین بار از 18 مرداد تا 14 شهریور برای اعتراض به بی‌عدالتی‌ها دست به اعتصاب غذایی 28 روزه زده بود و مادرش نیز پس از مشاهده‌ی ادامه‌ی روند بی‌عدالتی چاره‌ای جز همراهی فرزندش در این اعتصاب غذا ندید در پایان اعتصاب غذایش طی نامه‌ای اعلام کرد که به اعتصاب درمان ادامه خواهد داد تا حقوق انسانی‌اش مهیا شود و برای درمان نه در بیمارستانی زندانی بلکه بستری گردد!

اینک که بیش از دو ماه از شروع اعتصاب درمان وی می‌گذرد و باتوجه به اینکه وضعیت کلیه‌های وی طی سالیان طولانی زندان و شکنجه به وضع بسیار خطرناکی رسیده است و انیکه خود وی و خانواده‌اش بارها به طرق گوناگون در این‌باره هشدار داده اند اما هنوز توجهی به وضعیت این آزاده نگردید است.

زلیخا موسوی و فرزندشان حسین رونقی ملکی

زلیخا موسوی و فرزندشان حسین رونقی ملکی

مادر حسین رونقی ملکی در آخرین تلاش خود تا امروز، برای همراهی فرزندش نامه‌ای را به بلندپایه‌ترین مقام جمهوری اسلامی ایران، نوشته‌اند که به گزارش کلمه در زیر آمده است:

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی

سلام علیکم

اینجانب زلیخا موسوی مادر زندانی سیاسی حسین رونقی ملکی هستم که چهارسال است با وضعیت بد بیماری کلیوی و با شرایط نامناسب در زندان اوین به سر می‌برد .

امروز من به‌عنوان یک مادر که پیگیر کارهای فرزندم بوده‌ام ازهمه مسئولان قوه‌ی قضاییه و دادستانی ناامید شده و از سرناچاری به جنابعالی نامه نوشته‌ام تا بتوانم فرزندم را نجات بدهم.
سال ۸۸ و پس از انتخابات، ماموران اطلاعات سپاه فرزندم را در مقابل چشمان من کتک زده و بازداشت کردند و موقعی که برای بازداشت حسین به خانه‌ی ما حمله کردند حرمت خانه‌ی من را نگه نداشتند. حسین را به زور و بدون حکم از خانه دزدید و ما ماه‌ها سرگردان بودیم تا بدانیم چه بلایی سر او آورده‌اند.

چه آن زمان و چه امروزکه پیگیر کارهای حسین هستیم کسی پاسخگو نبوده و نیست.

پسر من سالم بود و بعد از آنکه او را زندانی کردند دچار بیمارهای متعددی شد و امروز اجازه نمی‌دهند که او بیرون از زندان باشد و بیماریش را مداوا کند! آیا اسلام گفته‌است که یک شخص را بی‌گناه به زندان بیاندازند و او را شکنجه کنند؟ پیامبر حتی به دشمنان بیمار خود رحم می‌کرد چرا دادستانی تهران با فرزند بیمار من که بیماریش به‌خاطر شکنجه‌های زندان بوده است بدتراز دشمن برخورد می‌کند!؟ آیا می‌دانید اشخاصی مثل آقای خدابخشی معاون دادستان تهران هر بار با توهین برخورد می‌کند و جوابی به ما نمی‌دهد و می‌گوید پسرت نهایتا در زندان می میرد!؟ مگر پسر من و دیگر زندانیان سیاسی چه جرمی مرتکب شده‌اند که اینگونه با آنها رفتار می‌کنند؟ آنها به فکر مردم و کشورشان بوده‌اند و ما باید به آنها افتخار کنیم نه اینکه آنها را به زندان بی‌ندازیم .

من مادری مقاوم هستم. مادری که بازجویان حسین تهدیدش می‌کردند که دخترانش را هم می‌برند؛ اما نمی‌توانم شاهد زجر کشیدن فرزند بی‌گناهم در زندان باشم. این چهار سال سخت‌ترین روزهایی بوده است که ما دیده‌ایم و کسی نیست به داد ما برسد و صدای ما را بشنود. حسین ۷ بار داخل زندان عمل جراحی کرده است وهر بار برخلاف دستور پزشک ها او را به زندان برده اند و او دوباره مریض شده است . به خاطر بی توجهی مسئولان نزدیک به دو ماه است داخل زندان اعتصاب درمان کرده و حاضر نیست خود را درمان کند و به همین دلیل وضعیت جسمی بدی دارد. من بعنوان یک مادر از جنابعالی می‌خواهم که شرایط آزادی فرزند بی‌گناهم که جانش در زندان در خطر است را فراهم کنید. قانون می گوید نباید یک شخص بیمار در زندان باشد ولی دادستانی تهران و قوه‌ی قضاییه به دلایل نامشخص قانون شکنی می‌کنند.
از جنابعالی درخواست دارم جلوی این قانون شکنی ها را بگیرید و دستور دهید به وضعیت فرزندم رسیدگی شود .

با احترام
زلیخا موسوی مادر زندانی سیاسی حسین رونقی

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

شهریور 1392

یک منبع نزدیک به خانواده حسین رونقی به گزارشگر هرانا گفته است: «روز ۱۲ شهریور که حسین به بیمارستان آمده بود به پدرش گفته بود که بازجویان گفته‌اند باید با آن‌ها همکاری کند تا به وی مرخصی دهند در غیر این صورت او را آنقدر در زندان نگه خواهند داشت که بمیرد

البته حسین رونقی ملکی نیز پیش از این در نامه‌ای که چهار روز قبل از شکستن اعتصاب غذایش خطاب به آیت الله خامنه‌ای انتشار یافت این را یادآوری کرده بود که مسئولان قصد دارند این هدف را که «او نهایتا خواهد مرد» را به کرسی نشانند.

همچنین به یاد داریم که تیر ماه گذشته یکی از مقامات قضایی در دیدار کوتاهی که با حسین رونقی ملکی در بند 350 اوین داشت در پاسخ به حسین رونقی که به بی‌توجهی‌های مسولان قضایی نسبت به وضعیت خود و زندانیان سیاسی اعتراض کرده بو گفت: «نهایتا در زندان می میری و بعد از دو هفته سر و صدای رسانه ها، همه چیز تمام می شود!»

این مسائل و تکرار آن و شرایط خطرناکی که برای حسین رونقی ملکی طی مدتهای طولانی زندان و شکنجه و بدرفتاری‌ها و عدم وجود امکانات کافی و حقوق پایه‌ای یک زندانی در زندان‌های اوین و تبریز و اعتصاب غذاهای مکرر ایشان باعث وجود شرایط خطرناکی شد که خانواده‌ی ایشان مجبور شوند بارها و بارها باوجود فشار فراوان نیروهای امنیتی دست به خبررسانی و یا اعتراضات گوناگون زنند که جدای از بزرگترین آنان که همراهی مادر حسین رونقی ملکی در اعتصاب غذا با پسرش بود چندی دیگر از آنان را در زیر بخوانید:

سید احمد رونقی ملکی و فرزندش سید حسین رونقی ملکی

سید احمد رونقی ملکی و فرزندش سید حسین رونقی ملکی

به نقل از یکی از نزدیکان خانواده‌ی حسین رونقی: «پدر حسین رونقی سه‌شنبه ۱۹ شهریور ماه اعلام کرد که مسائل رفته بر فرزندش را به نقل از وی تا کنون بازگو نکرده شاید به فرزندش مرخصی اعطا گردد، اما اکنون با جواب رد آن‌ها و در خطر بودن جان فرزندش مجبور است این مسائل را اعلام کند.»

او ادامه می‌دهد: «همچنین وی خطاب به همه مسئولین جمهوری اسلامی اعلام کرد که جان حسین از طرف بازجویانش در خطر است. وی از آقای (احمد شهید) گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد خواست که به فوریت به مساله حسین رسیدگی کند. همچنین تاکید کرد که تا کنون از مسئولان جمهوری اسلامی درخواست کمک کرده اما پاسخ مساعدی دریافت نکرده است.»

لازم به ذکر است که چند روز پیش از پایان اعتصاب غذای حسین رونقی ملکی نیز پدر حسین رونقی ملکی به برخی نمایندگان مجلس از جمله آقایان مطهری و توکلی و… اس‌ام‌اسی را برای یادآوری شرایط فرزنشان ارسال کرده بودند که به گزارش رهسانیوز در زیر آمده است:

«با سلام
احتراما به استحضار می‌رساند کلیه چپ پسرم از دست رفته است کلیه راست کار دو کلیه را انجام می‌دهد و ۲۱ روز است که به خاطر نبود امکانات پزشکی، نبود متخصص، نبود دارو، نبود غذای مناسب کلیه‌اش عفونت کرده و فرندم به خاطر مرخصی استعلاجی و درمانی اعتصاب غذ ا کرده است. دادستانی تهران در جریان می‌باشد و اگر به فوریت توجه نشود فرزندم در زندان اوین جان خود را ازدست خواهد داد تقاضای کمک قانونی را خواستارم.
با تقدیم احترامات سید احمد رونقی ملکی پدر سید حسین رونقی ملکی»

همچنین سید احمد رونقی ملکی پدر جسین رونقی پیش از این(هشتم شهریور) به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در جواب این سؤال که پاسخ مسولان در مورد پیگیری هایش برای گرفتن مرخصی درمانی چه بوده است، گفت: « من فقط در این مدت توانسته‌ام آقای خدابخش، معاون دادستان تهران را ببینم که ایشان یک‌بار می‌گوید سپاه اجازه مرخصی نمی‌دهد، یکبار می‌گوید کارشناس حسین اجازه نمی‌دهد و گاهی هم می‌گوید خودم اجازه مرخصی نمی‌دهم! من آخرین بار به او گفتم من دست شما را می‌بوسم، پای شما را می‌بوسم. فرزندم دارد از دستم می‌رود، نگذارید فرزندم را از دست بدهم اما متاسفأنه ایشان هیچ پاسخی نمی‌دهد و دارد از قدرتش استفاده می‌کند.»

پدر حسین رونقی ملکی در ادامه با ذکر اینکه هشتم شهریور نامه‌ی تازه‌ای به جعفر دولت آبادی، دادستان تهران نوشته است گفت :« من تا به حال به دادستان تهران، رییس قوه قضاییه و حتی به رهبر و حسن روحانی هم نامه نوشتم و درخواست کمک کردم تا به پسرم مرخصی درمانی بدهند. نمی‌دانم دیگر چه کسی مسوول است. جوابم را نمی‌دهند. نمی‌دانم باید به کجا مراجعه کنیم و به کجا دردم را بگویم. ۳۵ روز در تهران پیگیر کارهای حسین بودم اما نتیجه‌ای نگرفتم و بالاخره فرزندم با حال بد به بیمارستان منتقل شد.»

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

شهریور 1392

حسین رونقی ملکی که از 18 مرداد ماه گذشته تا 14 شهریور ماه جاری را در اعتصاب غذا به سر برده است طی نامه‌ای ضمن قدردانی از هم‌دلان خود اعلام نمود که گرچه بنا به شرایط ویژه و درخواست عزیزان به اعتصاب غذایش پایان داده است اما اعتراضش را تا مهیاشدن حقوق به حقش از طریق اعتصاب درمان ادامه خواهد داد. این نامه به گزارش کلمه در زیر آمده است:

حسین رونقی ملکی و زلیخا موسوی مادر ایشان به اعتصاب غذای خود پایان داده اند

حسین رونقی ملکی و زلیخا موسوی مادر ایشان به اعتصاب غذای خود پایان داده اند

« به نام خدای حق و عدالت

مردم عزیز و بزرگوار ایران
اگر به تهمت آزادگی گرفتاریم
چه غم که گر غم جان هست شرمساری نیست

اینجانب سید حسین رونقی ملکی از ۱۸ مرداد در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به جان و سلامت انسان‌ها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی عقیدتی بیمار، افزایش فشار بر خانواده‌ام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی، قرار دادن اجباری آن‌ها در شرایط غیرانسانی دست به اعتصاب غذا زدم تا از شأن، کرامت و جایگاه انسانی خود، خانواده‌ام و دیگر زندانیان سیاسی دفاع‌کنم و صدای اعتراض خود نسبت به بی‌تدبیری‌ها، قانون‌ستیزی‌ها و ناروایی‌های صورت‌گرفته در حق زندانیان سیاسی و عقیدتی را به گوش مسئولان متعهد(!) و افکار عمومی برسانم. که در این راه مادرم و تنی چند از دوستانم با اعتصاب غذا مرا همراهی کردند تا بتوانم محکم‌تر واستوارتر از قبل حقوق مشروع و بی‌گناهی زندانیان سیاسی را یادآوری کنم.

اکنون با توجه به وخامت اوضاع جسمی مادرم که مرا در این راه دشوار همچون دوران گذشته همراهی کرد و با توجه به وضعیت جسمانی خود و تأکید پزشکان متخصص بر شکستن اعتصاب غذا به‌دلیل صدمات جبران ناپذیر وارده بر جسمم و با احترام و توجه به درخواست جناب آقای سید محمد خاتمی، دختران عزیز مهندس
موسوی، هم‌بندیان بزرگوارم، زندانیان سیاسی-عقیدتی و خانواده‌هایشان، مادران و خانواده‌های داغدار شهدای راه میهن، جمعی از فعالان سیاسی و مدنی، هنرمندان، روزنامه‌نگاران و وبلاگ نویسان و مادران عزادار و با سپاس از همدردی و همدلی دوستان، آشنایان و هم‌میهنان و با قدردانی از همراهی ده‌ها نفر از دوستان و هم‌میهنان در اعتصاب غذا در مقابل سفارت‌های ایران در کشورهای مختلف که همگی نشان از بیداری جامعه مدنی، جنبش سبز و وجدان ایرانیان صلح‌طلب و نوع دوست است به اعتصاب غذای خود پس از
۲۸ روز پایان می‌دهم.

از آنجا که یکی از اهداف من در این اعتصاب رساندن صدای مظلومیت زندانیان سیاسی و عقیدتی به گوش مسئولان و مردم و اعتراض به قانون شکنی‌ها و ظلم‌های بر آنها رفته بوده است و با توجه به حساس بودن افکار عمومی نسبت به این ناراوایی‌ها در قبال ما و خانواده‌هایمان، خرسندم که توانستم با جسمی رنجور و بیمار این راه سخت را بپیمایم هر چند از نظر جسمی آسیب‌های جدی دیدم .

پایان این اعتصاب غذا به منزله عدم پیگیری مطالبات به حق و مشروع و اعتراض نکردن به شرایط موجود نیست چرا که در دوران زندان با وجود خطرات ناشی از بیماری‌های که در دوران حبس به من تحمیل شده است اعتراضم را به صورت اعتصاب درمان ادامه خواهم داد و امیدوارم مسئولان به شرایط زندانیان سیاسی و عقیدتی و خانواده هایشان توجه کنند و بپذیرند درمان یک انسان بیمار با شرایط و محیط زندان امکان‌پذیر نیست و بی‌توجهی به وضعیت زندانیان بیمار به خطر انداختن زندگی آنها است .

در پایان ضمن اینکه از مادرم و دوستانم می‌خواهم به اعتصاب غذای خود پایان‌دهند، یادآور می‌شوم مسئولیت هر حادثه و رخداد ناگواری برای اینجانب بدلیل اصرار بر نگهداری در زندان، اعتصاب درمان و عدم رسیدگی و بی‌توجهی به وضعیت اینجانب بر عهده دستگاه قضایی و مسئولانی است که با بی تدبیری چنین شرایطی را برای من و دیگر زندانیان سیاسی به وجود آورده اند .
سیدحسین رونقی ملکی
»

یادآوری ذکرشده در انتهای متن حسین رونقی ملکی نامه‌ی وی به رهبری جمهوری اسلامی ایران را به یاد می‌آورد که چند روز پیش از شکستن اعتصاب غذا نوشته شده است که به گزارش کلمه در زیر می‌خوانیم:

«حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ
أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ
أُوْلُوا الأَلْبَاب

ِبشارت دِه کسانی که سخنان، [نیک و حق] را می‌شنوند و آنگاه به بهترین آن عمل می‌کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده است و اینانند که خردمندانند.

با سلام و عرض ادب

بدون مقدمه باستحضار می‌رسانم که اینجانب سیدحسین رونقی ملکی از ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ با وجود بیماری کم‌کاری و نارسایی کلیوی و بر خلاف نظر پزشکان و متخصصان به دستور دادستان تهران به زندان اوین بازگشتم و متاسفانه در سه ماه اخیر که در زندان بودم محیط غیربهداشتی زندان، غذای نامناسب و ناسالم و عدم دسترسی به پزشک معالج و امکانات تخصصی باعث تشدید بیماری اینجانب گشته و به همین دلیل و در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان نسبت به جان انسان‌ها ۲۴ روز است(از 18 مرداد ماه) اعتصاب غذا کرده‌ام و مادر رنج کشیده من، زلیخا موسوی، نیز برای نجات جان فرزندش و در دفاع از حقوق من ۱۳ روز است(از 29 مرداد) در اعتصاب غذا به سر می‌برد با این حال مسئولان به وضعیت وخیم من و مادرم توجهی نمی‌کنند و سعی دارند گفته خود را مبنی بر اینکه نهایتا من در زندان می‌میمیرم به کرسی بنشانند که این برخورد بر خلاف قانون، شرع و اخلاق است.

جناب آیت الله خامنه‌ای

من یکی از جوانان ایران هستم که در این سرزمین بدنیا آمده و بزرگ شده‌ام و بر خلاف حرف عده‌ای از عناصر افراطی که اتهام دشمن و بیگانه بودن به من و امثال من می‌زنند یک جوان ایرانی هستم که به منافع ملی و مردم خود می‌ اندیشم که همانند بسیاری از جوانان کشورم مرگ در سرزمین خود را به زندگی در کشوری دیگر ترجیح داده‌ام.

باری دیگر با تشدید بیماری که حاصل بازگشت مجدد به زندان است با بیماری کم کاری و نارسایی کلیوی، خونریزی، عفونت و تورم کلیه‌ها، التهاب پروستات و مثانه، خونریزی معده و دستگاه گوارشی، آنژین قلبی و تکرر ادرار مواجه شده‌ام. بر اساس معاینات پزشکان ضربان قلب بالا و فشار خون پایین نیز مشکلات مرا دو چندان کرده است که این علائم خطر حمله قلبی را نشان می‌دهد.

ضمن شکایت از وضعیت موجود که بی تدبیری برخی مسئولان عامل آن است و با توجه به اصرار بازجویان اطلاعات سپاه و دادستانی تهران بر نگهداری من در زندان اعلام می‌کنم مسئولیت هر اتفاقی برای سلامت و جان من و مادر رنج کشیده‌ام با مسئولان جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران، بازجویان اطلاعات سپاه، قوه قضاییه، دادستانی تهران و سازمان زندان هاست چرا که پیش از این بار‌ها از طریق نامه نگاری وضعیت موجود را گزارش کرده‌ام و تاکنون با بی‌توجهی کامل مسئولان مواجه گشته‌ام. تقاضای اینجانب از حضرتعالی رسیدگی فوری به وضعیت نامساعد موجود است.

با سپاس
سیدحسین رونقی ملکی
زندان اوین
»

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

شهریور 1392

واحد خلوصی فعال مدنی و دانشجوی محروم از تحصیل و از امدادگران کمپ سرند(لطفا رجوع کنید به پست«») که آن روزها در کنار حسین رونقی ملکی در آن فاجعه‌ی ملی زلزله‌ی آذربایجان وطن به یاری هموطنان شتافته بود در پیام‌هایی چند کلام گفته اند از آنچه این روزها برایش یادآور است. تلخ سخن می‌گوید از اینکه شرم ساکت ماندن از هر بازداشتی سخت‌تر است و گاهی که انسان دلتنگ انفرادی می‌گردد :

«* سال 90 در چنین شب‌هایی، به جرم محرومیت از تحصیل، در حال تلاش برای درخواست پتو جهت گذراندن اولین شب انفرادی در سلولهای 2-الف سپاه بودم و به دنبال آن 21 روز بازداشت و حکم 5 سال زندان.

* سال 91 در چنین شب‌هایی، به جرم کمک به زلزله‌زدگان، در حال خوردن مشت و لگد از دست مأمورین وزارت اطلاعات تبریز بودم و به دنبال آن 37 روز بازداشت و حکم 2 سال زندان.

* سال 92 در چنین شبی، به جرم بودن، هنوز زنده هستم و در حال مرور اخباری که تحمل بودن و شرم ساکت ماندن را از هر بازداشت و تبعیضی سخت‌تر می‌کند:

– حسین رونقی و مادرش در اعتصاب غذا
– مرگ انسان و انسانیت در حمله‌های شیمیایی سوریه
– اعدام پشت اعدام و بازهم اعدام
– مرگ عزیز از دست رفته، رشید اسماعیلی
– حبس برادرم «نوید خانجانی» پشت دیوارهای سرد
– بمب، انفجار، مرگ، عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه و …
– حبس و حصر و بند بسیاری از ایرانیان آزاده.
– سیرک سیاستی که بهای بلیطش شیره‌ی جان آدمیان شده.
– …

و دنیا چه بر سرت آورده که مجبوری دلتنگ انفرادی باشی، تا نشنوی، تا نبینی، تا رنج نکشی، غذایت را بخوری، نمازت را بخوانی و بخوابی، فارغ از اندیشه فردا.»
واحد خلوصی – اول شهریور ماه 1392

واحد خلوصی - حسین رونقی ملکی

واحد خلوصی – حسین رونقی ملکی

ایشان همچنین در پیامی از حسین رونقی ملکی می‌گوید:

«سالها پیش از حق تحصیل محروم شدم و او رفیقم شد. بعد‌ها در اوین دیدمش، قوت جانم شد.

مرخصی گرفت اما آرام نه، وطن داغدار زلزله بود و حسین وام‌دار زلزله‌زدگان.

مقابل دیدگانم لگد به کلیه‌های بیمارش زدند، به خود پیچیدم، وجدان بیمارِشان به خود نپیچید.

حسینِ، در اعتصاب غذا‌، بیمار است، چون عدالت گرسنه و بیمار است.
حسین، شنوایی خود را از دست می‌دهد، چون حاکمیت گوش شنوا ندارد.
حسین، دچار اختلال سیستم عصبی شده، چون سیستم قضائی کشور مختل شده.
حسین، دچار تشنج شدید شده، چون ایران که هیچ، خاورمیانه شدیداً متشنج است.
حسین …

بازجویمان یکی بود، پس سرنوشتمان هم یکی شد. آی مردی که دم از جبهه و تَرکِش می زدی، با مرخصی حسین، انسانیت را دوباره تجربه کن.»
واحد خلوصی – پنجشنبه 7 شهریور ماه – 23:10

A Message From Vahed Kholosi A Former Prison Mate Of On-Hunger-Strike Hossein Ronaghi Maleki

Banned from education, activist Vahed Kholosi, was along side Hossein Ronaghi, as one of the Sarand earthquake relief camp volunteers. They went to the earthquake-stricken area of Azarbaijan to lend a hand to the people affected by this national disaster. He has written a note about what recent days are reminding him of.

His bitter words describe how the shame of remaining silent now, is harder then enduring being imprisoned, and how one can sometimes miss being in solitary confinement:

“In 2011, on nights like this, for the crime of being banned from education, I was trying to get a blanket for my first night in solitary confinement in IRGC’s Ward 2-A. The solitary confinement lasted 21 days followed by a 5 year imprisonment sentence.

In 2012, on nights like this, for the crime of helping the earthquake-stricken people, I was being beaten by the Tabriz Intelligence Ministry’s agents, and after that I received a 2 year imprisonment sentence.

In 2013, on this night, for the very crime of being, I am still alive and busy browsing the news. That news makes it more difficult to bear the shame of staying silent more than any arrest or exile:

– Hossein Ronaghi and his mother are on hunger strike.

– The death of humans and humanity in the chemical attacks in Syria.

– Executions after executions and more executions.

– The imprisonment of my brother “Navid Khanjani” behind those cold walls.

– The loss of someone dear, Rashid Esmaili

– Bombings, explosions, death, Iraq, Afghanestan, Pakestan, Syria, and……

– The incarceration and enchainment of many liberty seeking Iranians.

– The political circus whose ticket price has become the sap of the soul of humans.

And what has the this world inflicted upon you for you to miss being in a solitary confinement cell, so you won’t hear any more, you won’t see any more, you don’t suffer pain any more, eat your food, perform your prayers, just go to sleep without a thought of the future.”

Vahed Kholosi
August 23, 2013

Vahed Kholosi also wrote about Hossein Ronaghi in another short note:

“Many years ago when I was barred from education, he became my friend. I later saw him in Evin, and he became my strength.

He was granted furlough, but didn’t stay inactive. The Mother Land was mournful due to the earthquake, and Hossein felt he owed the earthquake-stricken people.

Before my eyes, they kicked his sides, hitting his ill kidneys. I was distraught, but their sick conscience was not distraught.

Hossein is in poor health and is on hunger strike, because Justice is hungry and sick. Hossein is loosing his hearing because the ruling apparatuses are deaf.

Hossein suffers from an impaired nervous system, because the country’s Judiciary system has become disordered.

Hossein is suffering from severe convulsions, like not only Iran but the whole Middle East has become convulsive.

We had the same interrogator, our fate now is the same. O you people who boasted of being in the war zone, grant Hossein medical furlough, and experience humanity again.”

Vahed Kholosi
Thursday August 29, 2013
11:10 PM

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

شهریور 1392

حسین رونقی ملکی که از هجدهم مرداد 92 در اعتصاب غذا به سر می‌برند دیروز چهارشنبه ششم شهریور ماه در پی وخامت حالش برای بار دوم برای چند ساعت به بیمارستان مدرس تهران منتقل شدند.

عکس: حسین رونقی ملکی در بیمارستان مدرس تهران - ششم شهریور ماه 91 - روز 21 اعتصاب غذای خود و روز 10 اعتصاب غذای زلیخا موسوی مادر ایشان

عکس: حسین رونقی ملکی در بیمارستان مدرس تهران – ششم شهریور ماه 91 – روز بیست اعتصاب غذای خود و روز 9 اعتصاب غذای زلیخا موسوی مادر ایشان

طبق گزارشات ایشان در بیمارستان اجازه‌ی تزریق سِرم را نداده اند و با وجود وخامت شدید حالشان، کم کردن شدید وزن و خونریزی گوارشی و اختلالاتی نظیر سرگیجه و عدم تعادل برحلاف نظر پزشکان و به دستور دادستانی به زندان بازگردانده شده اند.

لازم به ذکر است که مدارک بیماری حسین رونقی نیز به پزشک قانونی ارسال گردیده اما تاکنون از طرف مقامات قضائی به وی مرخصی داده نشده است.

همچنین سید احمد رونقی ملکی پدر حسین امروز اعلام کرد که:

«از دادستان محترم تهران جناب آقای جعفری دولت آبادی خواهشمندم جهت نجات جان فرزندم دستورات لازم جهت مرخصی استعلاجی یا آزادی ایشان را صادر فرمایند تا تحت درمان قرار داده شود. وی همچنین تاکید کرد که هرچه به تلفن‌های دفتر پیگیری ویژه دادستانی محترم زنگ زدم هیچ پاسخی داده نمی‌شود. وی مجدداً هم تاکید کرد که اگر به وضعیت حسین رسیدگی نشود وی جانش را از دست خواهد داد
.با تقدیم احترامات سید احمد رونقی ملکی پدر سید حسین رونقی ملکی
92/6/6».

لازم به توضیح است که پیش از این حسین رونقی ملکی پس از وخیم شدن حالش در تاریخ یکشنبه 3 شهریور برای چند ساعت به بیمارستان هاشمی نژاد تهران منتقل شده بودند که مشابه این بار پس از چند ساعت بر خلاف نظر پزشکان، باوجود عوارض خونریزی داخلی‌ و اعتصاب غذا، بالا بودن ضربان قلب و پایین بودن فشار خون که نگرانی‌‌ها را در مورد خطر بروز حمله قلبی افزایش داده است به دستور دادستان و مسئولین زندان به زندان بازگردانده شده اند.

مادر حسین رونقی ملکی نیز ار 29 مرداد ماه در همراهی با فرزند خود و پس از مشاهده‌ی بی‌توجهی مسئولان دست به اعتصاب غذا زده اند که با توجه به سن بالا و سابقه‌ی بیماری قلبی و فشار اعتصاب غذا بر روی ایشان نگرانی در مورد ایشان نیز به شدت اوج گرفته است.

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

شهریور 1392

گزارش‌گران بدون مرز رفتارکشنده مسئولان دستگاه قضایی ایران را که از آزادی حسین رونقی ملکی خوداری می‌کنند، محکوم می‌کند. در حالی که این وب‌نگار مدافع حقوق بشر بیستمین روز اعتصاب غذای خود را سپری می‌کند، مادرش زلیخا موسوی نیز در اعتراض به شرایط غیر انسانی بازداشت پسرش، از هشت روز پیش اعتصاب غذا کرده است.

حسین رونقی ملکی و مادر ایشان زلیخا موسوی

حسین رونقی ملکی و مادر ایشان زلیخا موسوی

«در برابر قاطعیت حسین رونقی ملکی در قمار مرگش و بی‌اعتنایی ماموران قضایی امنیتی حکومتی، برای پیشگیری از فاجعه و مرگی دیگر در زندان،مسئولان حکومتی، باید اقدامی بشر دوستانه برای آزادی این مدافع حقوق بشر که بیش از چهار سال است، ناعادلانه زندانی شده است، انجام دهند. ما صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضایی، عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران و مصطفی پور محمدی وزیر دادگستری را مسئول جان حسین رونقی ملکی و زلیخا موسوی می‌دانیم.»

از تاریخ ١٨ مرداد ماه، این وب‌نگار زندانی در اعتراض به وضعیت نامساعد جسمی‌اش در بازداشت اعتصاب غذا کرده است. درحالی بیست و یکمین روز اعتصاب را آغاز می‌کند، که وزنش به ٥٢ کیلو رسیده و در بسیاری از ساعت روز در بی حالی مفرط بسر می‌برد. حسین رونقی ملکی در تاریخ ٢٢ آذر ماه ١٣٨٨ بازداشت و به ۱۷ سال و پنج ماه زندان محکوم شده است، علیرغم چند عمل جراحی بر روی کلیه و وضعیت نابسامان جسمی همچنان در زندان و از مرخصی درمانی محروم است. وی به مدت چهار ماه تحت درمان بود و از اول خرداد ماه سال جاری مجددا به زندان اوین بازگشت.

خانواده این وب‌نگار در برابر سخت‌گیری‌های بدون توجیه مسئولان حکومتی نگران و ناتوان‌اند. پدرش در تاریخ ٩ مرداد در نامه‌ای به مسئولان قضایی هشدار داده بود: «نگهداری فرزندم در زندان، که در پی‌ خونریزی معده، مشکلات شدید پروستات و کلیه مجددا در وضعیت بسیار وخیمی به‌سر می‌‌برد، باعث خواهد شد تا جانش به خطر بیفتد» و مادرش که خود از بیماری قلبی رنج می‌برد در مصاحبه با بی بی سی فارسی گفته است «اعتصاب غذا کردم، شاید کسی صدایمان را بشنود….اگر می خواهند حسین را بکشند، خب بکشند، دیگر اینقدر عذاب‌مان ندهند.»

در تاریخ ٥ شهریور،٤١نفر از همبندان حسین رونقی مالکی در بند ٣٥٠ زندان اوین با ارسال نامه‌ای خطاب به دادستان تهران «در مورد وضعیت وخیم جسمانی حسین رونقی ملکی که هر لحظه به وضعیت خطر نزدیک می‌شود»، و «اهمال و کوتاهی مسئولین امر» اعلام خطر کردند.

گزارش‌گران بدون مرز نتیجه آزمایش پزشکی بر روی کلیه حسین رونقی مالکی را که نزدیک به یک سال پیش انجام شده است منتشر می‌کند، تا نشان دهد، وضعیت جسمی این وب نگار زندانی تا چه حد وخیم و نگران کننده است.

نتیجه‌ی اسکن از کلیه‌های حسین رونقی ملکی -  the results of an examination of Malki’s kidneys nearly a year ago

نتیجه‌ی اسکن از کلیه‌های حسین رونقی ملکی – the results of an examination of Malki’s kidneys nearly a year ago

Blogger and mother on hunger strike, both could die

Reporters Without Borders condemns the deadly indifference of Iran’s most senior judicial authorities for refusing to release Hossein Ronaghi Malki, a jailed blogger who is gravely ill and who today began his 20th day on hunger strike in protest against his detention and his prison conditions.

Malki’s mother, Zolikha Mosavi, has also been on hunger strike for the past eight days to protest against the inhuman way her son is being treated.

“This human rights defender has been unjustly detained for the past four years and, in view of his determination to continue the hunger strike, the Iranian authorities must make a humanitarian gesture and release him,” Reporters Without Borders said.

“We hold judicial authority chief Sadegh Amoli Larijani, Tehran prosecutor Abas Jafari Dolatabadi and justice minister Mostafa Pour-Mohammadi responsible for the lives of Malki and his mother.”

Malki, who began his hunger strike on 9 August, now weighs only 52 kilos and is reportedly unconscious for much of the time. Arrested on 13 December 2010, he continues to serve a 17-year jail sentence although he has undergone several kidney operations and is in very poor health.

After being granted parole in order to seek treatment, he was returned to Tehran’s Evin prison on 22 May.

His family is very worried but is powerless in the face of the authorities’ refusal to relent. His father demanded Malki’s right to adequate medical treatment in an open letter to the judicial authorities on 1 August.

His mother, who has heart problems, told the BBC’s Persian language service: “I have begun this hunger strike to make my plea heard. I want my son to be granted medical parole. If they want to kill him, let them execute him. But it is inhuman to leave him in agony and pain.”

In an open letter to the Tehran prosecutor today, 41 detainees in Evin prison’s Section 305 voiced deep concern about Malki’s “critical condition” and condemned the “irresponsibility of the judicial and prison authorities.”

Reporters Without Borders is publishing the results of an examination of Malki’s kidneys nearly a year ago that shows how alarming his condition is. This human rights defender is in urgent need of adequate medical care.

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

شهریور 1392

خانواده زندانیان سیاسی در این بیانیه اعلام کرده اند در صورت عدم اعزام این زندانی سیاسی به بیمارستان برای هم بستگی با این مادر و فرزند مظلوم دست به روزه سیاسی خواهند زد.

متن کامل این بیانیه در پی می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم
به اطلاع مردم دردآشنا و فهیم ایران می رساند ما خانواده های زندانیان سیاسی که هریک دردی جان سوز از ستم های اعمال شده بر خود و عزیزان دربندمان به دل داریم، با توجه به وضعیت وخیم فرزند عزیزمان جوان وبلاگ نویس، حسین رونقی ملکی، مراتب تأسف و در عین حال انزجار خود را از بی توجهی های منجر به شرایط بحرانی برای وی که منجر به اعتصاب غذای او و مادرش شده است ابراز می داریم.

بنا بر شهادت 41 تن از زندانیان سیاسی بند 350، «حسین رونقی ملکی، پس از دستگیری در سال ۸۸، تاکنون دچار نارسایی شدید کلیه، التهاب پروستات و مثانه، خونریزی دستگاه گوارشی و آنژین قلبی شده است» ولی متاسفانه از سوی مقامات قضایی هیچ گونه اقدامی برای درمان وی نمی شود.

از آن جا که ما خانواده های زندانیان سیاسی خود را عضوی از یک خانواده می دانیم، در صورت عدم اعزام فوری وی به بیمارستان برای هم بستگی با این مادر و فرزند مظلوم دست به روزه سیاسی خواهیم زد.

5/6/1392
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
http://norooznews.org/news/2013/08/2/3248

در این رابطه:
هشدار چهل یک زندانی سیاسی زندان اوین به دادستان تهران درمورد وضعیت وخیم حسین رونقی ملکی
آریا آرام‌نژاد:آنان به فکر فردایی بهترند/تعهد انسانی حسین رونقی ملکی مانع بازگشت او از کمپ سرند بود
بیانیه‌ی ۳۹۵ تن از فعالین سیاسی و مدنی در حمایت از سیدحسین رونقی ملکی
ابوالفضل قدیانی به ابوالفضل عابدینی:به عنوان یک پدر و زندانی سیاسی درخواست می‌کنم به اعتصاب پایان دهی‌

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

شهریور 1392

حسین رونقی ملکی از 18 مرداد ماه باز مجبور به انتخاب اعتصاب غذا گردید. مادر ایشان زلیخا موسوی نیز از 29 مرداد ماه پس از مشاهده‌ی کوتاهی مسئولین در قبال فرزندش دست به اعتصاب غذا و همراهی فرزندشان زدند.

حسین رونقی ملکی و زلیخا موسوی مادر ایشان در اعتصاب غذا

حسین رونقی ملکی و زلیخا موسوی مادر ایشان در اعتصاب غذا

متن زیر نامه‌ای از زندان اوین است که توسط چهل و یک نفر از زندانیان سیاسی زندان اوین دو روز پس از شروع اعتصاب غذای حسین رونقی ملکی به دادستان تهران نوشته شده است و در آن نسبت به وضع بسیار وخیم و شرایط خاص جسمانی ایشان هشدار داده شده است.

متن نامه را به گزارش کلمه در زیر می‌خوانیم:

دادستان تهران
با سلام

احتراما باستحضار می‌رساند، اینجانبان امضاءکنندگان ذیل، در مورد وضعیت وخیم جسمانی حسین رونقی ملکی که هر لحظه به وضعیت خطر نزدیک می‌شود، اعلام خطر می‌کنیم. حسین رونقی ملکی، پس از دستگیری در سال ۸۸، تاکنون دچار نارسایی شدید کلیه، التهاب پروستات و مثانه، خونریزی دستگاه گوارشی و آنژین قلبی شده است.

بی‌شک به خوبی واقف هستید که اینگونه بیماران باید تحت مراقبت ویژه قرار بگیرند، اما متاسفانه اهمال و کوتاهی مسئولین امر، به نحوی است که می‌ تواند این وضعیت وخیم را تبدیل به فاجعه کند. لازم به ذکر است که ۱۴ روز است که از اعتصاب غذای وی می‌گذرد.

لطفا قبل از آنکه وضعیت جسمانی حسین رونقی ملکی به شرایطی برسد که دیگر قابل جبران نباشد، نسبت به انتقال سریع وی به بیمارستان اقدامات لازم را مبذول نمائید.

پنج شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

اسامی امضا کنندگان:
۱- حسن اسدی زیدآبادی/۲- سیدمحمد ابراهیمی/۳- امیر اسلامی/۴- رضا انتصاری/۵- ابراهیم بابایی/۶- مصطفی بادکوبه ای/۷- عماد بهاور/۸- امید بهروزی/۹- قربان بهزادیان نژاد/۱۰- سیدعلیرضا بهشتی شیرازی/۱۱- کامیار پارسا/۱۲- مسعود پدرام/۱۳- مهدی تاجیک/۱۴- امین چالاکی/۱۵- علی خدابخش/۱۶- مصطفی دانشجو/۱۷- محمد داوری/۱۸- امیرخسرو دلیرثانی/۱۹- هوتن دولتی/۲۰- محمدصادق ربانی املشی/۲۱- علیرضا رجایی/۲۲- محمد رضایی/۲۳- علیرضا روشن/۲۴- مصطفی ریسمان باف/۲۵- حسین زرینی/۲۶- مهرداد سرجویی/۲۷- مصطفی عبدی/۲۸- فیض الله عرب سرخی/۲۹- سیامک قادری/۳۰- افشین کرم پور/۳۱- حمید کرواسی/۳۲- امید کوکبی/۳۳- سعید مدنی/۳۴- حمیدرضا مرادی/۳۵- یعقوب ملکی/۳۶- عبدالله مومنی//۷- محسن میردامادی/۳۸- سیداحمد هاشمی/۳۹- محمدامین هادوی/۴۰- فرشید یدالهی/۴۱- محمدحسن یوسف پورسیفی

در این رابطه همچنین ببینید:

بیانیه‌ی ۳۹۵ تن از فعالین سیاسی و مدنی در حمایت از سیدحسین رونقی ملکی
آریا آرام‌نژاد:آنان به فکر فردایی بهترند/تعهد انسانی حسین رونقی ملکی مانع بازگشت او از کمپ سرند بود
ابوالفضل قدیانی به ابوالفضل عابدینی:به عنوان یک پدر و زندانی سیاسی درخواست می‌کنم به اعتصاب پایان دهی‌

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

شهریور 1392

آریا آرام‌نژاد نوشته است از حسین رونقی ملکی و آزادگانی دیگر. آزاده ای از آزاده ای دیگر سخن گفته است. این روزها که یکی از این آزادگان در اعتصاب غذا(از 18 مرداد) راه سخت خویش را می‌پیماید و مادرش(از 29 مرداد) در پیمایش این راه سهمگین او را همراه شده است:

آریا آرام نژاد - حسین رونقی ملکی

آریا آرام نژاد – حسین رونقی ملکی

«ایام پس از زلزله آذربایجان بود که می‌دانستم حسین رونقی با جمعی از دوستانش برای امداد رسانی به منطقه رفته‌اند، حسین در دوره مرخصی استعلاجی از زندان بود…
(در این رابطه مطالعه فرمایید پست «گزارش ویژه/دویست و بیست ماه حبس برای امدادگری و انسان‌دوستی»)

شبی نگرانش شدم ، تماس گرفتم و به سختی توانستم پیدایش کنم، پای تلفن حسین از تلاشهایشان گفت، خسته اما خوشحال بود …
گفتم: ‹حسین تو کار خودت را کرده‌ای و به اندازه کافی زحمت کشیده‌ای، لطفا برگرد و بگذار باقی کارها را بقیه‌ی امدادگران که وظیفه‌ی قانونی هم دارند انجام بدهند…›

حسین اما نگران بود، می‌گفت: ‹اوضاع اینجا خراب است و اگر داوطلبها نباشند، خیلی بدتر هم شاید بشود!›

گفتم: ‹حسین روی تو حساس هستند… برگرد!›

حسین اما برنگشت و من خوب می‌دانم این تعهد انسانی او بود که مانع بازگشتش می‌شد …

حسین حالا با کلیه‌های بیمارش در اعتصاب غذاست، در سوی دیگر پژمان ظفرمند هم وضعیت وخیمی دارد و همچنین مدتهاست که از بازداشت اکبر امینی و احمد عسگری می‌گذرد…
(ملاحظه کنید پست «پژمان ظفرمند و اکبر امینی از بازداشت شدگان انتخابات 92، تحت فشارهای شدید»)

آنچه من از همه این عزیزان می‌دانم این است که جملگی دل در گرو تلاش برای ساختن فردای بهتری برای کشور داشته‌اند، حق آنها این نیست که روزهای خوب زندگی و طراوت جوانی و سلامتشان پشت میله‌های زندان بپوسد و نابود شود…»

آریا آرام‌نژاد ترانه‌خوان آزاده‌ی ایران – یکشنبه 3 شهریور ساعت 22:30

——————————————————————————————————
از شما درخواست می‌شود در کمپین نامه ای به یک آزاده شرکت نمایید:
برای تأکید به همدلی‌ها و باهم بودن‌ها. برای تأکید به بودن در راهی که آزادگان در مسیرش هرچه می‌بایست انجام دادند…

Read Full Post »

Older Posts »