نرگس، فرزند میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که در … روز زندان پدر و مادرشان مینویسند:
«سلام
حصر از 25 بهمن 1389 آغاز شد. در روزهای اول خانواده در بیخبری مطلق بود و ما با هجمهی شایعات روبرو میشدیم که گاه ما را نیمهشب به پشت درهای اختر میکشاند از نگرانی و اکثراً جواب درستی نمیگرفتیم…
حتی شده بود که به خانواده گفتهبودند که اصلاً این خانه متعلق به مهندس موسوی نیست و چنین شخصی هرگز اینجا زندگی نکردهاست…
اولین ملاقات بنده با پدر و مادر، بعد از شروع حصر در نیمهی دوم اسفند ماه همانسال اتفاق افتاد که باعث خوشحالی فراوان بابت زندهبودن پدر و مادر، بعد از شنیدن شایعات بود و اولین دیدار این دو عزیز با خواهرانم در روز مرگ پدربزرگ پدریم در تاریخ 10 فروردین 1390 اتفاق افتاد.
پس از آن بهصورتی نامرتب با پدر و مادر ملاقات داشتیم و درطول دو سال ابتدایی حصر گاهی مدت بیخبری ما از ایشان به چند ماه میکشید…
در این مدت نه تماس تلفتی برقرار بود و نه دیداری با هیچیک از اعضای خانواده. گاهی علت نداشتن ملاقات را اطلاعرسانی ما از وضع پدر و مادر میگفتند و گاهی تهدید میکردند که درصورت هرگونه اطلاعرسانی مجدد ملاقاتهای اندک و گاه و بیگاهمان هم قطع خواهندشد.
در روزهای نزدیک انتخابات مجلس نهم و همچنین انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ارتباط با پدر و مادر سختتر و حضور نیروهای امنیتی در ملاقاتهای ما پررنگتر میشد…
پس ار برگزاری یازدهمین دورهی ریاست جمهوری، ملاقاتهای ما با پدر و مادر به شکل هفتگی بر قرار شد؛ البته شایان ذکر است که این دیدارها در خانهی پدری و مکان حصر ایشان انجام نمیشود و کماکان ارتباط تلفنی برقرار نیست.
و این به این معنی است که در فاصلهی هر دو دیدارمان از وضع سلامتی ایشان مطلقاً بیخبریم؛ درحالیکه شرایط حصر ایشان از هرلحاظ از انفرادی نگرانکنندهتر است و نگرانیهایی راجع به سلامتی محیط حصر نیز وجود دارد.
تاریخ دیدار ایشان نیز در همان روز ملاقات و چند ساعت پیش از آن خبر داده میشود و تا لحظهای که تماس نگرفته باشند، اطمینانی نسبت به برگزاری ملاقات هفتگی نیست.»
28 آبان